صعود به آسمان

صعود به آسمان

خواهرم حجاب سرچشمه کمال زن است
صعود به آسمان

صعود به آسمان

خواهرم حجاب سرچشمه کمال زن است

حجاب برتر

داشتم سجاده آماده می کردم برای نماز، همین که چادر مشکی ام را از سر برداشتم تا چادر نماز بر سر کنم گفت: این همه خودت را بقچه پیچ می کنی که چی؟

بر گشتم به سمت صدا، دختری را دیدم که در گوشه ی نمازخانه نشسته بود.
پرسیدم: با منی؟
گفت: بله! با تو ام و همه ی بیچاره های مثل تو که گیر کرده اید توی افکار عهد عتیق! اذیت نمی شوی با این پارچه ی دراز دور و برت؟ خسته نمی شوی از رنگ همیشه سیاهش؟
تا آمدم حرف بزنم گفت: نگاه کن ببین چقدر زشت می شوی ، چرا مثل عزادارها سیاه می پوشی؟ و بعد فقط بلدید گیر بدهید به امثال من.
خندیدم و گفتم: چقدر دلت ﭘُر بود دوست من! هنوز اگر حرف دیگری مانده بگو.
خنده ام را که دید گفت: نه! حرف زدن با شماها فایده ندارد.
گفتم: شاید حق با تو باشد عزیزم. پرسیدم ازدواج کردی؟ گفت: بله.
گفتم من چادر را دوست دارم. چادر ؛ مهربانیست .
با سرزنش نگاهم کرد که یعنی تو هم مثل بقیه ای…
گفتم؛ چادر سر می کنم، به هزار و یک دلیل. یکی از دلایل چادر سر کردنم حفظ زندگی توست .
با تعجب به چهره ام نگاه کرد.
پرسیدم با همسرت کجا آشنا شدی؟ گفت: فلان جا همدیگر را دیدیم، ایشان پیشنهاد ازدواج داد، من هم قبول کردم.
گفتم خوب ؛ خدا قبل از دستور دادن به من که خودم را بپوشانم به مرد ها می گوید ؛ غض بصر داشته باشید یعنی مراقب نگاهتان باشید . تکلیف من یک چیز است و تکلیف مردان یک چیز دیگر . این تکالیف مکمل هم اند ، یعنی اگر مردی غض بصر نداشت و زل زد به من ، پوشش من باید مانع و حافظ او باشد ، و من اگر حجاب درست و حسابی نداشتم ، غض بصر مرد و کنترل نگاهش باید مانع و حافظ من باشد.
همسر تو، تو را “دید”، کشش ایجاد شد، و انتخابت کرد. کجا نوشته شده است که همسرت نمی تواند از تماشای زنانی غیر از تو لذت ببرد، وقتی مبنای انتخاب برای او نگاه است؟!
گفت: خوب… ما به هم تعهد دادیم.
گفتم: غریزه، منطق نمی شناسند، تعهد نمی شناسد. چه زندگی ها که با یک نگاه آلوده به باد فنا رفت.
من چادر سر می کنم ، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد ، و نگاهش را کنترل نکرد ، زندگی تو ، به هم نریزد . همسرت نسبت به تو دلسرد نشود . محبت و توجه اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود . من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر چادری که بیشتر شبیه کوره است از گرما هلاک می شوم ، زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم ، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو . من هم مثل تو زن هستم . تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم . من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم ، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم . من روی تمام این علاقه ها خط قرمز کشیدم ، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم .
سکوت کرده بود.
گفتم؛ راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و صد جور جراحی ِ زیبایی، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند.
حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟
بعد از یک سکوت طولانی گفت؛ هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم … راست می گویی.


(منبع: سایت پرواز اندیشه) 

 

 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
حامیان حامدزمانی2 یکشنبه 16 شهریور 1393 ساعت 19:24 http://blog-hamedzamani.blogfa.com

سلام میلاد ستاره هشتم مون امام رضا مبارک

ممنون مرضیه جان

حامیان حامدزمانی2 جمعه 14 شهریور 1393 ساعت 16:08 http://blog-hamedzamani.blogfa.com

سلام من همون کمپین حمایت ازحامدزمانی ام گفته بودی ادرس وبلاگ وبزارم یادم نبود ولی منتظرم بیای درخواست نویسندگی بدی یاعلیblog-hamedzamani.blogfa.com

سلام باشه. سعی میکنم بیام
میلاد امام رضا مبارک

کمپین حمایت ازحامدزمانی پنج‌شنبه 6 شهریور 1393 ساعت 15:54

سلام اره چن رئز نت نداشتم راستی میخوام وب وببندم با اقای بابایی انجمن حامدزمانی وبلاگ حامیان حامدزمانی 2 رو درس کنیم شما ام میتونی نویسنده این وب شی بیا به این وب اولین موضوع همینه توضیح داده که چه جوری نویسنده شی موفق باشی منتظرم بیای نویسنده شی

سلام آدرس وبلاگ رو نذاشتی

کمپین حمایت ازحامدزمانی پنج‌شنبه 30 مرداد 1393 ساعت 11:39 http://hamiyan.blog.ir

به وب من یا سایت رسمی یه سر بزن به روز شده ممنون

ok

محدثه دوشنبه 23 تیر 1393 ساعت 22:19 http://efaf-16.blogfa.com/

ممنون از حرفای زیبات و حضورت.

منم ممنونم از شما
موفق باشی
التماس دعا

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.